الگوپذیری فرزندان از خانواده به ویژه از والدین مورد تاکید همه روانشناسان و جامعه شناسان است. تحقیقات مختلفی در زمینه آثار مثبت سازنده والدین بر فرزندان صورت گرفته است. البته ناگفته نماند که تاثیر والدین بر فرزندان فقط به آثار مثبت محدود نمی شود و پیامدها و عوارض منفی دراین زمینه مشاهده می شود.
سستی و تزلزل والدین، خانواده را در معرض خطر قرار می دهد. رابطه والدین با یکدیگر، با فرزندان و تعامل آنان با یکدیگر، تاثیرهای مهم و سازنده یا مخربی بر روی شخصیت و زندگی آینده فرزندان دارد.
جرم شناسان از عوامل مهم اجتماعی جرم، خانواده را ذکر می کنند. تماس و ارتباط محیط کودک یا فرزند خانواده با والدین موجب شکل گیری شخصیت او می شود و در مواردی که والدین بزهکار یا زندانی هستند، این تاثیرها به صورت منفی اعمال می شود.
از عوامل موثر بر بزهکاری کودکان و نوجوانان از هم گسیختگی خانواده است. غالب کودکان بزهکار متعلق به خانواده های متلاشی هستند. براساس آمار موجود با توجه به مناطق مختلف، ۳۰ تا ۸۰ درصد دلیل مجرم شدن کودکان به واسطه متلاشی شدن خانواده آنان است. رفتارهای خشن والدین نیز از عوامل سوق دهنده کودک به بزهکاری است. خانواده ای که یکی از والدین آن در زندان به سر می برد دچار نابسامانی می شود و خانواده های نابسامان در اختلال شخصیتی رفتار کودکان نقش بسزایی دارند.
فرزندان چنین خانواده هایی افراد ناتوان و بدبین و بدگمان خواهند بود. تحقیقات پرت نشان داد که ۵۰ درصد چنین کودکانی از زندان و بزهکاری سر در می آورند.
لغزش و جرم والدین از بابت بد آموزی و تقلید کودک و احساس شرم ساری فرزندان عامل مخربی در تربیت فرزندان محسوب می شود. سه عامل اصلی بزهکاری در نوجوانان، خانواده، مدرسه و اجتماع است. پیشینه زندگی نوجوانان بزهکار تاریخچه ای مبنی بر بدرفتاری شدید و سهل انگاری والدین را آشکار می نماید.
تحقیقات مختلف در زمینه بزهکاری نوجوانان و کودکان، رابطه نزدیکی بین بی ثباتی، از هم گسیختگی و تزلزل خانواده را با بزهکاری کودکان نشان داده است. بسیاری از بزهکاران متعلق به خانواده هایی هستند که در آنها از محبت و تفاهم اثری دیده نمی شود و اغلب از گروه خانواده های از هم پاشیده هستند.
نوجوان یا کودکی که در کنار بحران هویت یابی و بلوغ جنسی از محبت و حضور یکی از والدین به علت زندانی شدن او محروم است و همواره در درون خود و بین دیگران احساس سرشکستگی، ذلت و حقارت می کند، برای بیان اعتراض خود به این وضعیت ممکن است به هر چیزی متوسل شود. نوجوان بزهکار از روابط خانوادگی گرم و صمیمی برخوردار نیست و با احساس گناه محرومیت و ناامنی و احساس طرد شدن از سوی والدین و جامعه بار
می آید و بزرگ می شود و چنین نوجوانی اگر هم در این مقطع مرتکب بزه نشود، به احتمال، مجرم شدن را در بزرگسالی تجربه خواهد کرد. همانگونه که تحقیق های گسترده ای در مورد بزرگسالان مجرم و وضع خانوادگیشان شده است همگی گویای مشکلات دوران کودکی و خانواده متزلزل و حتی بی سرپرست آنان بوده است.
بسیاری بلکه اکثر قریب به اتفاق مجرمان و جنایتکاران، دارای خانواده های از هم گسیخته ای بوده اند و از وجود یک یا هر دو والدین خود محروم بوده اند.
نگرش ها و رفتار والدین می تواند تسهیل کننده یا مانع جریان رشد طبیعی و سالم کودک و نوجوان باشد. وجود والدین پذیرا و فهمیده منبع امنیت و آرامش برای نوجوانان محسوب می شود.
نقش والدین در آرامش و سلامت روانی فرزندان مورد تاکید همه محققان و اندیشمندان تربیتی است. کودک برای رشد سالم و کامل روانی و شخصیتی و بهره مندی از روحیه خوب و رشد پاینده نیاز دارد که دوران کودکی مناسبی داشته باشد و در زیر چتر محبت والدین و ارشادهای آنان، به شخصیت سالم دست یابد و برای زندگی اجتماعی آماده شود.
بدیهی است غیبت والدین به هر علت که باشد، به ویژه در صورتی که زندان مطرح شود، آثار زیانباری دارد و کودک علاوه بر برخوردار نبودن از محبت و توجه به ارشادهای والدین، باید متحمل کنایه ها، حرف و سخن ها باشد که به جرم والدین مرتبط است.
کودکی که یکی از والدینش در زندان به سر می برد، از لحاظ پذیرش اجتماعی در بین همسالان هم مدرسه ای و سایر موقعیت های اجتماعی با مشکلات عدیده ای روبرو می شود و همواره یک احساس حقارت، شکست، سرخوردگی، خود کوچک بینی و خود پنداره منفی را با خود حمل می کند و تمامی روابط اجتماعی و انسانیش را تحت تاثیر قرار می دهد.
خانواده های دارای پدر معتاد به این دلیل که بین اعتیاد و زندان رابطه نزدیک وجود دارد، به طور معمول، دارای فرزندانی هستند که در پدیده جامعه پذیری دچار اختلال و آسیب است.
تحقیقات نشان می دهد فرزندان خانواده های پدر معتاد با همسالان عادی خود سازگاری ندارند. ارتباط آنان با والدین توام با ارتباط متقابل نیست. آنان به طور معمول ترک تحصیل یا افت تحصیلی دارند.
روابط خارجی و اجتماعی اعضای خانواده، بستگی زیادی به کنش های پدر در خانواده دارد. در خانوده های پدر معتاد، ناسازگاری اعضا افزایش می یابد.
روابط اجتماعی این گونه خانواده ها با مهر و عطوفت همراه نیست و خشونت بر رفتار های اجتماعی آنان حاکم است.
مشکلات تحصیلی از پیامدها و نتایج قابل پیش بینی زندانی شدن والدین است. تحقیقات نشان می دهد که کودکان متعلق به خانواده های از هم گسیخته و نا آرام، دارای افت تحصیلی زیاد و پیشرفت تحصیلی کمی هستند.
وضعیت تحصیل فرزندان تحت تاثیر زندانی شدن والدین قرار می گیرد. تحصیلات نیازمند آرامش روانی و محیط امن و فراهم بودن امکانات است و در خانواده های نابسامان یا دارای والدین زندانی و مجرم چنین موقعیت اجتماعی وجود دارد.
از آثار سوء روانی و البته اجتماعی زندانی شدن والدین بر فرزندان، تغییر در سرپرستی است.
با زندانی شدن والدین، احتمال تعویض سرپرست خانواده افزایش می یابد، بدین ترتیب که در صورت زندانی شدن پدر، امکان طلاق مادر و ازدواج مجدد او با مرد دیگری افزایش می یابد که در این صورت اگر بچه ها با مادر باشند، دارای ناپدری می شوند و به خوبی می دانیم که ناپدری به تبع خود چه مشکلات فراوانی را ایجاد می کند.
در صورتی که مادر مسوولیت فرزندان را به عهده نگیرد، معمول این است که عمو، پدر بزرگ، دایی و… عهده دار مسئولیت بچه ها می شوند که باز هم به معنای تغییر در سرپرستی و بروز مشکلات مربوط به خود است.
اما در صورتی که مادر زندانی شود، احتمال تغییر سرپرستی (از ناحیه مادر) به مراتب بیشتر از حالت قبل است که پدر زندانی بوده است زیرا مادران احتمال بیشتری دارد که ازدواج نکنند و فرزندان را نگهداری کنند، لیکن برای پدران بدور از همسر، نگهداری فرزندان به ظاهر دشوار تر است و در نتیجه یا با ازدواج مجدد بچه ها را رها می کند که سرپرستی به خویشان و اطرافیان یا مراکز بهزیستی موکول می شود.
یکی از وظایف مهم انجمن حمایت زندانیان رسیدگی به وضعیت روحی و روانی مددجویان تحت پوشش بویژه فرزندان زندانیان می باشد. متاسفانه در اغلب بازدیدها و مصاحبه های انجام شده با مددجویان مشاهده می شود که علاوه بر مشکلات مادی و معیشتی، روحیه خانواده ها بویژه فرزندان در شرایط بحرانی بوده و نیاز به کمک در این زمینه دارند و معمولاً به دلیل فقدان شرایط مادی مناسب یا نتوانسته اند دوره تحصیلی را به اتمام برسانند و یا دچار عقب ماندگی و افت تحصیلی هستند و البته وقتی دانش آموز لازم التعلیم درس را رها می کند و راه هایی بجز تحصیل و حضور در کلاس را می پیماید. لذا معلوم نیست بعداز ترک تحصیل به چه سرنوشتی دچار می شود.