یادآوری: قصه از آنجا شروع شد که در یکی از روزهای بارانی پاییز، برای تهیه گزارشی از وضعیت یکی از مددجویان به منزل او رفته بودم. سیمین زن ۴۵ ساله ای که همسرش در زندان بود و خود به همراه دو فرزندش یکی ۲۵ ساله و دیگری ۱۳ ساله در خانه ۷۰ متری در یکی از مناطق جنوبی تهران سکونت داشت. در یکی از روزهای ملاقات با همسرش به مدد کار اجتماعی انجمن مستقر در زندان مراجعه و از او یاری می طلبد. او خانهاش را به کارگاه شبانه روزی خیاطی تبدیل کرده بود. در سالن پذیرایی منزل محقرش مبل های راحتی را وارونه به زمین گذاشته و تخته چوبی سفید رنگی را روی آن گذاشته و با ابتکاری خلاقانه به عنوان «میز برش» استفاده می کند.
انجمن حمایت هم با کمک خیرین به یاری این خانواده آمد و در مرحله اول 5 میلیون تومان و در مرحله دوم 15 میلیون تومان برای این خانواده بصورت قرض الحسنه جهت توسعه کارش فراهم کرد.
و اما سه ماه پس از گذشت بازدید منزل، انجمن شرایطی را فراهم ساخت تا سیمین خانم منزلش را از حالت کارگاهی به همان منزل همیشگی در کنار فرزندانش بازگرداند. فضایی 30 متری در محل انجمن حمایت زندانیان در اختیار سیمین خانم قرار داده شد تا کارگاه خیاطی او شود.
سیمین خانم به شکرانه اقدام حمایتی انجمن به خانواده های زندانیان آموزش خیاطی می دهد تا کمکی به هم نوعش کرده باشد.
حالا مرحله دوم تولیدات آماده عرضه به بازار است و چه شیرین است چشیدن حاصل دسترنج.
خوشا به حال خیرینی که دست شان در دست خداست.
گاهی خدا با دستِ تو، دستِ دیگر بندگانش را می گیرد؛ با زبان تو، گره کار بنده ای را باز میکند با انفاق تو، گرسنه ای را سیر و عریانی را میپوشاند با قدم تو، مشکلی را حل می کند…
وقتی دستی را به یاری میگیری، بدان که در آن زمان دستِ دیگر تو، در دست خداست
سیمین نام مستعار است و به لحاظ حفظ حیثیت اجتماعی و خانوادگی از ذکر نام و مشخصات واقعی پرهیز می شود لیکن مشخصات ایشان به طور کامل نزد انجمن حمایت محفوظ است.